برچسب : نویسنده : dbeyadebaba7 بازدید : 22
فرشِ ما یک کاردستی است
کارِ دستِ خاله مرجان
تازه من هم چند رج را
بافتم همراهِ مامان
*
فرشِ ما را قاب کرده!
تابلوی عکس است انگار
خاله جانم فرشِ ما را
پهن کرده روی دیوار
*
کاش می شد می نوشتم
اسممان را گوشه ی آن
کاش می شد بافت با نخ
« کاری از من، خاله، مامان»
*
برچسب : نویسنده : dbeyadebaba7 بازدید : 19
برچسب : نویسنده : dbeyadebaba7 بازدید : 30
اتل متل فرشته
همون که جاش بهشته
بهشت یه سرزمینه
پر از صفات نیکه
صفات خوب و زیبا
کنار دشت و گلها
به شرطی بنده باشیم
از خدا ممنون باشیم
خدا به ما قول داده
بهشتی ارزون داده
*
برچسب : نویسنده : dbeyadebaba7 بازدید : 32
مادرم امروز هم
پشتِ دارِ قالی است
هر دو انگشتش چقدر
ماهر است و عالی است
*
باز با قلّاب و نخ
طبقِ نقشه تند و زود
می زند محکم گره
دورِ تار و دورِ پود
*
فرش بالا می رود
رنگ ها گل می شوند
فرشِ ایرانی پر از
عطرِ سنبل می شود
*
برچسب : نویسنده : dbeyadebaba7 بازدید : 97
ای مردم، همانا دنیا آرزومند و خواهان خود را فریب می دهد. آن را که در خواستنِ وی با دیگران همچشمی کند، عزیز نمی دارد و کسی را که بر او چیرگی جوید، مغلوب می سازد.
و به خدا سوگندهرگز مردمی زندگانی خرّم و نعمت فراهم را از کف ندادند، مگربه کیفر گناهانی که انجام دادند.
نهج البلاغه
برچسب : نویسنده : dbeyadebaba7 بازدید : 74
بابا برای باغچه
یک بچّه کاج آورده است
در خاک او را کاشته
من را نگهبان کرده است
*
گفته که در هفته دو بار
باید که سیرابش کنم
من دوست دارم غیر از آن
خوش حال و شادابش کنم
*
او تازه اینجا آمده
پس غیر نور و خاک و آب
من با نوازش بهتر است
دورش کنم از اضطراب
*
برچسب : نویسنده : dbeyadebaba7 بازدید : 53
خانه ی ما دیشب
ده نفر مهمان بود
توی ظرف آجیل
پسته ی خندان بود
*
تقّ و تق مهمان ها
پسته ها را خوردند
موقع رفتن هم
دو سه مُشتی بردند
*
مانده الان در ظرف
گوشه ای، یک پسته
او دهان خود را
سفت و محکم بسته
*
برچسب : نویسنده : dbeyadebaba7 بازدید : 55
دلچسب و شیرین
مشکی و نرم است
می آید او از
شهری که گرم است
*
هم خشک و کوچک
هم نرم و بی بوست
گاهی درونش
یک مغز گردوست
*
مامان او یک
نخل بلند است
این میوه طعمش
مانند قند است
*
در آیه های
زیبای قرآن
گفته خداوند
از خوبی آن
*
برچسب : نویسنده : dbeyadebaba7 بازدید : 49
گفتی که چو خورشید کشم سوی تو پر
چون ماه شبی می کشم از پنجره، سر
افسوس که خورشید شدی تنگ غروب
اندوه که مهتاب شدی وقتی سحر
فریدون مشیری
برچسب : نویسنده : dbeyadebaba7 بازدید : 100