اندرزپدر - گلستان سعدى

ساخت وبلاگ

اندرزپدر

یاد دارم که در ایّام طفولییت متعبّد و شب خیز بودم. شبى در خدمت پدر، رحمة اللّه علیه، نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته و مُصحف عزیز بر کنار گرفته و طایفه اى گرد ما خفته. پدر را گفتم:« از اینان یکى سر برنمى دارد که دوگانه اى بگزارد. چنان خواب غفلت برده اند که گویى نخفته اند که مرده اند.»

گفت: «جان پدر!  تو نیز اگر بخفتى، به از آن که در پوستین خلق افتى.»

گلستان سعدى

+ نوشته شده توسط به یاد بابا در جمعه چهاردهم مهر ۱۳۹۶ و ساعت 23:34 |
به یاد بابا...
ما را در سایت به یاد بابا دنبال می کنید

برچسب : اندرزپدر, نویسنده : dbeyadebaba7 بازدید : 125 تاريخ : شنبه 22 مهر 1396 ساعت: 14:16