کِرم و توت - سعیده موسوی زاده

ساخت وبلاگ

کِرمِ کوچک پیله بافت
رفت توی رختخواب
توتِ نارَس تشنه بود
گفت:« لطفا آب! آب»
ابر باران داد و رفت
توت شیرین شد، رسید
کِرم تا بیدار شد
پَر درآورد و پرید
 

+ نوشته شده در سه شنبه شانزدهم فروردین ۱۴۰۱ ساعت 13:28 توسط به یاد بابا  | 

به یاد بابا...
ما را در سایت به یاد بابا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dbeyadebaba7 بازدید : 107 تاريخ : يکشنبه 4 ارديبهشت 1401 ساعت: 0:59